سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعتیاد - یک اختلال مغز یا یک اختلال روحی

اعتیاد و مغز

 

نظریه های بی شماری وجود دارد که سعی در توضیح این موضوع دارد که چرا مردم شروع به استفاده از مواد اعتیاد آور می کنند و با وجود پیامدهای "قابل اندازه گیری" برای خود و دیگری سوء استفاده از مواد را ادامه می دهند. به معنای بسیار واقعی ، مواد مخدر اعتیاد ایجاد نمی کند ، بلکه فرد سوءاستفاده می کند یا به مواد مخدر اعتیاد پیدا می کند ، زیرا آنچه که او معتقد است از این نتیجه حاصل می شود. در این مقاله به این سؤال خواهیم پرداخت که آیا اعتیاد نوعی اختلال مغزی است که توسط الگوی بیماری یا بیماری روح انسان پیشنهاد شده است ، همانطور که توسط الگوی معنوی اعتیاد پیشنهاد شده است.

اعتیاد به روانگردان و ترک اعتیاد در کمپ ترک اعتیاد

استفاده از مواد روانگردان از زمان های بسیار قدیم رخ داده است و موضوع تاریخ اجتماعی کاملاً مستند است. اکنون باستان شناسان بر این باورند که در زمان ظهور انسان های مدرن 100000 نفر از آفریقا قبل از دوره عادی (قبل از میلاد) ، آنها می دانستند که میوه ها و غده ها در بعضی از زمانهای سال تخمیر می شوند تا یک کوکتل طبیعی یا دو نفر را فراهم کنند [2]. نشانه هایی وجود دارد مبنی بر استفاده از شاهدانه در اوایل سال 4000 B.C. در آسیای میانه و شمال غربی چین با شواهد کتبی به 2700 B.C باز می گردد. در داروسازی امپراتور چن نونگ سپس به تدریج در سراسر جهان گسترش یافت ، به هند (حدود 1500 قبل از میلاد مسیحی ، همچنین در آلتروا ودا ، یکی از چهار کتاب مقدس در حدود 1400 سال قبل از میلاد مسیح ذکر شده است) ، خاور نزدیک و میانه (حدود 900 قبل از میلاد مسیح) ، اروپا (حدود 800 قبل از میلاد) ، مختلف. بخش هایی از آسیای جنوب شرقی (قرن دوم میلادی) ، آفریقا (از قرن یازدهم میلادی) تا قاره آمریکا (قرن نوزدهم) و بقیه جهان [3].

 

این تاریخچه مختصر اجتماعی نشان می دهد که استفاده از مواد افیونی روانی فعال قدیمی تر یا حداقل به اندازه عمل دین سازمان یافته توسط بشر است. در بسیاری از موارد هم دین و هم اعتیاد مشترکات زیادی دارند. در قلب هم دین و هم اعتیاد اعتقاد به چیزی غیر از خود است ... برای مسیحی ، مسیح است ، برای مسلمان آن خداست ، برای یهودی آن یهوه است ، برای بودایی ، بودا و برای معتاد این دارو است. انتخاب. به گفته باربر ، معتادان واقعاً به دنبال چیزی شبیه به آخرت بزرگ هستند و برای یافتن آن با مرگ لاس می زنند ، زیرا فکر می کنند با وسایل مصنوعی می توانند از این دنیا فرار کنند [4]. به معنای بسیار واقعی ، معتادان در تلاشند درد خود را رها کرده و پناهگاه خود را در یک قرص شلیک کنند ، خروپف کنند ، پاپ یا مواد سیگار بکشند.

 

هم دین و هم اعتیاد پیروان و پیروان زیادی دارند که از تعداد شاگردان قابل مشاهده است. به عنوان مثال ، طبق مرکز تحقیقات پیو ، مسیحیت بزرگترین دین جهان بوده است ، با حدود 2.2 میلیارد پیروان ، تقریباً یک سوم (31?) از کل 6.9 میلیارد نفر روی کره زمین. اسلام با 1.6 میلیارد پیروان یا 23? از جمعیت جهانی دوم شد.

 

در سطح جهانی ، تخمین زده می شود که در سال 2012 ، بین 162 میلیون و 324 میلیون نفر ، که مربوط به بین 3.5 تا 7.0 درصد از جمعیت جهان در سنین 15-64 سال است ، از یک داروی غیرقانونی استفاده کرده اند - عمدتا ماده ای متعلق به شاهدانه ، حداقل یک بار در سال گذشته حداقل یک بار در سال قبل از مواد محرک نوع افیونی ، کوکائین یا آمفتامین. در ایالات متحده ، نتایج حاصل از نظرسنجی ملی در مورد استفاده از مواد مخدر و بهداشت در سال 2007 ، نشان داد که 19.9 میلیون آمریکایی (یا 8? از جمعیت در سن 12 سال یا بالاتر) در ماه قبل از بررسی از داروهای غیرقانونی استفاده کردند. در یک بررسی جدید موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر (NIDA) [5] ، حدود 37 درصد از جامعه پژوهش در طول زندگی خود از یک یا چند ماده غیرقانونی استفاده کرده اند. در سال گذشته 13 درصد از مواد غیرمجاز استفاده کرده بودند و 6 درصد از آنها در ماه بررسی استفاده کرده بودند.

 

نظریه های بی شماری وجود دارد که سعی در توضیح این موضوع دارد که چرا مردم شروع به استفاده از مواد می کنند و با وجود پیامدهای "قابل اندازه گیری" برای خود و دیگری سوء استفاده از مواد را ادامه می دهند. به معنای بسیار واقعی ، مواد مخدر اعتیاد ایجاد نمی کند ، بلکه فرد سوءاستفاده می کند یا به مواد مخدر اعتیاد پیدا می کند ، زیرا آنچه که او معتقد است از این نتیجه حاصل می شود.

اعتیاد رفتاری و مغز در فرد معتاد

محبوب ترین دیدگاه در بین متخصصان اعتیاد این است که رفتار معتاد به مواد مخدر و یا اعتیاد رفتاری نتیجه مستقیم برخی از تغییرات فیزیولوژیکی در مغز آنهاست که ناشی از مصرف مزمن دارو است. Disease View اظهار داشت که برخی از مراحل "عادی" ایجاد انگیزه در مغز وجود دارد و این روند به نوعی با آسیب مغزی یا سازگاری ناشی از مصرف مزمن دارو تغییر یافته یا منحرف می شود. در مورد این نظریه اعتیاد ، معتاد دیگر عقلانی نیست؛ او در نتیجه یک فرایند اساساً غیر ارادی از مواد مخدر استفاده می کند. آلن لشنر [3،6] مشهورترین طرفدار این نسخه از دیدگاه بیماری است. لشنر ، احساس می کند که یک مفهوم اصلی که در طی یک دهه یا بیشتر با پیشرفت های علمی در حال تحول بوده است ، این است که اعتیاد به مواد مخدر یک بیماری مغزی است که به مرور زمان در نتیجه رفتار اولیه داوطلبانه استفاده از مواد مخدر ایجاد می شود. نتیجه این است که واقعاً ولع مصرف مواد مخدر ، کنترل و استفاده غیرقابل کنترل است که در صورت عدم از بین رفتن عملکرد فرد در خانواده و جامعه اختلال ایجاد می کند.

 

شاید قدیمی ترین دیدگاه اعتیاد در بین متخصصان بهداشت روان و فیلسوفان تصور داشته باشد که بخشی از یک معتاد آرزو دارد از آن خودداری کند ، اما اراده آنها به اندازه کافی قوی نیست که بتواند تمایل فوری را به سمت وسوسه بر طرف کند. از این نظر ، معتادان "کنترل" خود را از دست می دهند. اکثر نسخه های این دیدگاه اخلاقی ، اعتیاد را نبردی توصیف می کنند که در آن آرزوی معتاد برای پرهیز از تلاش برای به دست آوردن کنترل رفتار خود است. در خطبه ای که در سال 1827 به کنگره آمریکا داده شد ، لیمان بیکر و همکاران. [8] اینگونه قرار دهید: رعد وجدان ، پشیمانی می کند ، و هرچه خلیج پیش از او گشوده می شود ، او آرام می شود.

اعتیاد به مواد مخدر اعتیاد آور شیمیایی - به چه معنی است؟

بیشتر پزشکان مددکاری ، مشاوران و سایر متخصصان امور اجتماعی به راحتی به این سؤال پاسخ خواهند داد که منظور از اعتیاد به مواد شیمیایی با استناد سریع به تعریف "چه چیزی" از مفهوم بیماری اعتیاد است ، برای مثال:

 

اعتیاد به طور گسترده ای به عنوان یک بیماری عصبی روانی ، عودکننده و عود کننده شناخته می شود که با استفاده اجباری از دارو یا الکل شناخته می شود. مهمترین علائم بیماری اعتیاد عبارتند از : پرخاشگری، وسوسه، انحراف فکری معتادگونه و غیره ...

 

سؤال شده و پاسخ داده شده است ... نه به عنوان تعریف اعتیاد ، توضیح نمی دهد که چرا افراد معتاد می شوند یا به قول کارل مننینگر. "چه چیزی پشت این علائم است؟" دلیل این امر این است که تعاریف طبیعت ارائه می دهد

 

"برچسب ها" از پدیده های اجتماعی ، طبیعی و دیگر مواردی که ما روی "چیزها و چیزها" می چسبانیم تا به ما به عنوان نقطه آغازی برای یافتن چیزهایی که در نهایت برای ما مناسب است کمک کند. دقیقاً مثل پیاده روی به یک فروشگاه پوشاک که به دنبال برچسب روی لباس یا تکه ای از لباس هستید که مناسب ما باشد. چرا ما فقط هیچ تکه ای از لباس را از قفسه نمی گرفتیم؟ به این دلیل است که تولید کنندگان مختلف استانداردهای مختلفی دارند. پزشکی ، روانشناسی ، روانپزشکی ، شیمی ، فیزیولوژی ، حقوق ، علوم سیاسی ، جامعه شناسی ، زیست شناسی و حتی طب سنتی همگی معیارهای متفاوتی از اندازه اعتیاد به مواد شیمیایی تولید کرده اند.

 

توضیح اعتیاد به مواد شیمیایی یک مسئله پیچیده و بارها تفرقه آور است. بخشی از چالش این است که هیچ توضیحی قطعی در مورد اعتیاد به الکل و مواد مخدر وجود ندارد که به راحتی همه را متناسب با آن قرار دهد. این تا حدی به این دلیل است که رشته ها و حرفه های زیادی وجود دارد - تولید کنندگان ، در صورت تمایل ، سعی در برچسب گذاری در مورد سوء استفاده مردم از مواد شیمیایی دارند.

 

به عنوان مثال ، زیست شناسان اعتیاد را به عنوان یک پیشگویی ذاتی توصیف می کنند که برخی از پستانداران برای جستجوی ترکیبات از آن استفاده می کنند ، مانند میوه درختان مارلا که به زمین افتاده اند و تخمیر می شوند و می توانند درک کاربر از جهان را تغییر دهند. انسانها این خواست را با دیگر پستانداران به اشتراک می گذارند ، به این دلیل که ما دائماً راه هایی برای تغییر دیدگاه خود از واقعیت پیرامون خود پیدا می کنیم [3].

 

ویلکینسون و همکاران. [11] در مورد این استعداد صحبت کنید تا در جستجوی ترکیباتی باشید که آگاهی ما را در کارشان تغییر دهد و بیان کنید:

 

مواد مخدر جذاب است زیرا باعث تغییر آگاهی ما می شود. دلیل اصلی مصرف مواد مخدر تغییر تجربه آگاهانه آنها است. البته روشهای زیادی برای تغییر آگاهی وجود دارد ، مانند گوش دادن به موسیقی ، رقصیدن ، ورزش ، رویاپردازی روزانه و ... و شرکت در مراسم مذهبی. این لیست احتمالاً بی پایان است ، و ... نشان می دهد که تغییر آگاهی کاری است که مردم دوست دارند انجام دهند [12].

درمان و بهبودی از اعتیاد

دانشمندان رفتاری به طور کلی اعتیاد به مواد مخدر را یک اختلال رفتاری قلمداد می کنند که نتیجه می شود هنگامی که تقویت کننده های مواد مخدر کنترل بخش قابل توجهی از مجموعه رفتاری فرد را کنترل می کنند [13]. رفتارگرایان معمولاً شواهدی از شرایط خاص اجتماعی و محیطی ارائه می دهند که در توسعه سوء مصرف مواد نقش دارند. آنها معمولاً اعتیاد را در انسان به عنوان تغییر در طول زمان از مصرف گاه به گاه مواد مخدر به مصرف داروهای "اجباری" تر و "از دست دادن کنترل" بر میزان مصرف داروی تعریف می کنند. اعتیاد بیشتر به عنوان یک بیماری مزمن تلقی می شود که به عنوان یک مستعد پایدار از عود ("ولع") باقی می ماند ، حتی اگر فردی از مدت زمان طولانی از مصرف مواد مخدر خودداری کرده باشد. در روایت زیر ما به وضوح نقشی را می بینیم که مواد شیمیایی در چارچوب اجتماعی برای تسهیل پیوندهای اجتماعی و احساس اتصال بین فردی به گروه بازی می کنند.

 

وقتی تماشا می کنید ، دنبال می کنید ، می دانید؟ وقتی کسی کارهایی انجام می دهد ، آنها را ببینید و شما نمونه آنها را دنبال می کنید. آنها می نوشند ، خوب ، شما هم می نوشید! شما با آنها به آنجا می آیید ، آنها به اشتراک می گذارند "سلام ، بیا ، بیا اینجا ، اینجا بنوش!" و شما می نوشید. خودشه. دستگیره شما را نگه می دارد [14].

علائم اعتیاد و بهبودی از آن 

روانپزشکان و روانشناسان بالینی بیشتر به خصوصیات فردی مصرف کننده مواد مخدر توجه می کنند و در نظر می گیرند که چگونه سایر بیماری های شناختی مانند اضطراب یا افسردگی در توسعه و نگهداری از مواد مخدر و اعتیاد نقش دارند. فارماکولوژیست ها تمرکز دارند که خود داروها را مورد مطالعه قرار دهند ، مکانیسم های عملکرد آنها را مورد مطالعه قرار دهند و سعی در تولید آنتاگونیست های بالقوه دارویی داشته باشند که ممکن است در درمان سوء مصرف مواد مفید باشد. در اینجا ، دیدگاه روانشناسان غالب این است که شخصی از مواد مخدر سوءاستفاده می کند ، زیرا ترکیب مورد نظر قادر به ایجاد حس لذت یا شاید حتی سرخوشی شدید است که برای شخص مهم است [3].

 

داروسازان رفتاری اعتیاد را با جستجوی شواهدی درباره اتیولوژی و کنترل سوء مصرف مواد در اثر مواد مخدر بر رفتار انسان یا حیوانات در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده توضیح می دهند. در سطح فردی ، مواد ممکن است به فرد اجازه دهد انگیزه های ممنوعه را بیان کند ، با درد عاطفی کنار بیاید - نوعی از خود درمانی ، سرخوشی و لذت را تجربه می کند ، یا برای فرار از حالت های عاطفی منفی مانند افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه.

به چه معنی معتاد بودن به مواد شیمیایی است؟ بسیاری اوقات جواب همانطور که در بالا مشاهده شد ، در چشم بیدار قرار دارد

 

معنویت و اعتیاد

کلمه "اعتیاد" از یک اصطلاح لاتین به معنای "بردگی توسط" یا "مقید به" گرفته شده است. هرکسی که برای غلبه بر اعتیاد تلاش کرده است یا سعی کرده است به شخص دیگری کمک کند تا این کار را انجام دهد ، می فهمد چرا. درک ماهیت معنویت و ارتباط آن با اعتیاد مهم است. ما دیده ایم که معمولاً پذیرفته شده است که اختلال در مصرف مواد روشی است که به موجب آن دارو به تدریج اولویت ها ، روابط و ارزش های قبلی را جابجا می کند و به نگرانی اصلی زندگی یک شخص تبدیل می شود. بسیاری از اعتیادها را می توان به عنوان یک تمثیل مدرن از بت پرستی مشاهده کرد.

 

 بت پرستی پرستش بت یا یک جسم فیزیکی به عنوان بازنمایی یک خدای است. در کلیه مذاهب ابراهیمی ، بت پرستی به شدت ممنوع است ، اگرچه دیدگاههایی درباره آنچه بت پرستی تشکیل می دهد در درون و بین آنها متفاوت است. در ادیان دیگر استفاده از بتها پذیرفته شده است. اینکه کدام تصاویر ، ایده ها و اشیاء بت پرستی را تشکیل می دهند ، اغلب مورد بحث و جدال قابل توجه است. رفتاری که بت پرستی یا بالقوه بت پرستی تلقی می شود ، ممکن است شامل ایجاد هر نوع تصویر از خدایان یا سایر چهره های دارای اهمیت مذهبی مانند پیامبران ، مقدسین و روحانیت ، ایجاد تصاویر از هر شخص یا حیوان به هیچ وجه و استفاده نمادهای مذهبی یا سکولارها علاوه بر این ، متکلمان مسیحی این مفهوم را گسترش داده اند که شامل اهمیت غیر ضروری به سایر جنبه های دین یا جنبه های غیر دینی زندگی به طور کلی ، بدون دخالت تصاویر به طور خاص است.

 

مطالعات متعدد از رابطه معنویت و نتایج مثبت در اختلالات مصرف مواد پشتیبانی می کند. علاوه بر این ، دینداری و معنویت ممکن است با ارتباط با یک سبک زندگی سالم در مقابل بیماری به طور غیرمستقیم محافظت کند. ارتباط میان اعتدال و کنترل در مصرف الکل یا مواد مخدر و دینداری به خوبی برقرار شده است. افراد بسیار مذهبی به طور مداوم کمتر از افراد متدین کمتر سوء استفاده از مواد مخدر یا الکل دارند. مهمترین و بهترین مطالعه ، منبع آگاهی در مورد تجربیات معنوی در بهبودی است که از مشارکت در برنامه های 12 مرحله ای مانند الکلی های گمنام (AA) مورد مطالعه قرار گرفته است [22-24]. اولین A.A. اعضا دریافتند که نوعی معنویت - نوعی حس واقعیت برخی از "فراتر" از آن برای هوشیاری آنها ضروری است ، اما جنبه دیگری از همین معنویت پذیرش این است که آنها همه جواب ها را ندارند ، حتی در مورد " معنوی ، به ویژه در مورد "معنوی".

 

زندگی مردم از طریق هر دو معامله ذهنی و عینی بین واقعیتهای درونی و بیرونی صورت می گیرد که دائماً به جای ساختارهای ایستا فرآیندهای را توسعه می دهند [25]. فرد فردی منزوی نیست بلکه یک "اتحاد خود اجتماعی" همیشگی است ، هم شیء نظم اجتماعی حاکم است و هم سوژه ای که قادر به فراتر رفتن از آن است [26]. مردم خود را از تجربیات اجتماعی ، از جمله پویایی کلاس ، نژاد و جنسیت می سازند. چنین عواملی ممکن است با درک منفی مرتبط با تعصب و فرصت محدود همراه باشد. نفس شخصی در اثر آسیب های دنیای اجتماعی آسیب دیده است. عشق به خود نیاز به گذر از این آسیب دارد. آداب و رسوم معنوی راه هایی را برای تجربه کردن خود در ورای خود تنفر فراهم می کند ، اما این قبیل اعمال باعث نمی شود علل بیرونی غضب خود را از بین ببرد.

 

معنویت ، سوءمصرف مواد را شرط نیاز به رهایی (رهایی از تسلط یک قدرت خارجی مانند ماده ، یک وضعیت روانی یا نظم اجتماعی) می داند ، فرایندی که هم به تغییر آگاهی و هم تغییر در شرایط نیاز دارد.

 

ارتباط فرآیند اعتیاد رفتاری و روح و روان

‘روح اول ، سپس روح و روان پس از آن توسط روانشناسی و روانپزشکی مدرن مردود شدند ، با این نتیجه فاجعه آمیز که زن و مرد چیزی بیش از بسته های پیچیده اتمهای مادی در بدنهای مبهم و زنده نیستند. بنابراین ، "علم روح" مدرن ما ، تقریباً از همان آغاز ، علمی صرفاً از مؤلفه های جسمی و جسمی کل انسان بوده است - یک فاجعه فرهنگی تقلیل گرای از بزرگی اول ... روانشناسی فراشناختی ابعاد روح و روح را دوباره زنده کرده است. "

 

اگر فقط بر روی ارگانیسم جسمی یا به طور خاص تر مغز متمرکز شویم - اعتیاد رفتاری به آسانی قابل توضیح و درمان است. وارد کردن مواد یا رفتارهای اعتیاد آور به مغز باعث واکنش زنجیره ای ویرانگر تحولات شیمیایی و بیولوژیکی می شود: دوپامین سیستم را سیل می کند ، احساس سرخوشی ایجاد می کند که بدن را نیز از جذب سروتونین لازم برای تغییر واکنش عاطفی جلوگیری می کند. بدن همچنین قادر به یافتن استراحت مناسب نیست ، که باعث می شود خاطرات آنها از روند "بارگیری" عادی که در هنگام خواب اتفاق می افتد جلوگیری می کند و نوعی فراموشی ایجاد می کند. واکنش جسمی به داروها در سیستم به همان اندازه واکنش های روحی و عاطفی ناخوشایند است. مغز دهانه های واقعی را در سطح خود نشان می دهد ، در حالی که فعالیت مغز به آرامی با گذشت زمان کاهش می یابد. اگرچه اعتیاد رفتاری ژنتیکی  است ژنتیکی و محیطی دارد.

 

علائم اعتیادهای رفتاری و مغز

یک مفهوم اصلی که در طول یک دهه گذشته با پیشرفت های علمی در حال تحول است این است که اعتیاد به ماده مخدر شیشه یک بیماری مغزی است که در اثر زمان رفتار اولیه داوطلبانه استفاده از مواد مخدر با گذشت زمان بروز می کند.

 

در پایان دهه مغز ، مطالعه مکانیسم های عصبی برای تسلط بر مطالعه اعتیاد انجام شده است. از آنجایی که یک بار توجه به علائم ترک جسمی و آنزیم های کبدی وجود داشت ، به پاداش مدار در مغز و به بازآرایی عصبی در آن مدار تبدیل شده است که می تواند حساسیت را نسبت به داروهای اعتیاد آور تغییر دهد و امید است که بتواند ابعاد اجباری جستجوی مواد مخدر شیشه را توضیح دهد. معتادان تمرکز روی مکانیسم های پاداش و اعتیاد مغز با کشف مدار پاداش مغزی در دهه 1950 و گیرنده های مواد افیونی و گیرنده های مواد مخدر درون زا و پپتیدها در دهه 1970 آغاز شد. مکانیسم های مغز اکنون به کانون اصلی تحقیقات اعتیاد تبدیل شده و تحقیقات اعتیاد به کانون اصلی علوم عصبی مدرن تبدیل شده است.

 

الگوی بیماری اعتیاد به دنبال توضیح در مورد اعتیاد رفتاری  و اختلافات فردی در حساسیت و بهبودی از آن است. پیشنهاد می کند که اعتیاد متناسب با تعریف یک اختلال پزشکی باشد. این شامل یک ناهنجاری ساختار یا عملکرد در CNS است که منجر به اختلال می شود. این بیماری با استفاده از معیارهای استاندارد قابل تشخیص است و در اصل می توان آن را درمان کرد.

 

مغز همه لذتها را به همان روش ثبت می کند ، خواه سرچشمه یک داروی روانگردان ، پاداش پولی ، برخورد جنسی یا غذای رضایت بخش باشد. در مغز ، لذت از امضای مشخصی برخوردار است: انتشار دوپامین انتقال دهنده عصبی در هسته جمع می شود ، خوشه ای از سلول های عصبی که در زیر قشر مغز قرار دارند. آزاد شدن دوپامین در هسته اکومبنس به قدری با لذت گره خورده است که دانشمندان علوم اعصاب از این منطقه به عنوان مرکز لذت مغز یاد می کنند.

 

همه داروهای سوءاستفاده ، از نیکوتین گرفته تا هروئین ، باعث افزایش قدرتمند دوپامین در هسته می شوند. احتمال اینکه استفاده از دارو یا مشارکت در یک فعالیت پاداش دهنده منجر به اعتیاد شود ، مستقیماً با سرعتی که موجب آزادسازی دوپامین ، شدت آن آزاد شده و همچنین قابلیت اطمینان در آن نسخه می شود ، ارتباط دارد.

 

حتی مصرف همان دارو از طریق روشهای مختلف تجویز می تواند بر احتمال احتمالی منجر به اعتیاد تأثیر بگذارد. به عنوان مثال ، سیگار کشیدن یک دارو یا تزریق داخل وریدی ، برخلاف بلع آن به عنوان قرص ، معمولاً سیگنال دوپامین سریعتر و قوی تری تولید می کند و به احتمال زیاد منجر به سوء مصرف مواد می شود.

 

دانشمندان روزگاری معتقد بودند که تجربه لذت به تنهایی برای وادار کردن مردم به دنبال یافتن ماده یا فعالیت اعتیاد آور کافی است. اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که وضعیت پیچیده تر است. دوپامین نه تنها در تجربه لذت نقش دارد بلکه در یادگیری و حافظه نیز نقش دارد - دو عنصر اصلی در گذار از دوست داشتن چیزی به معتاد شدن به آن است. طبق نظریه فعلی در مورد اعتیاد ، دوپامین با انتقال دهنده عصبی دیگری به نام گلوتامات در تعامل است تا سیستم یادگیری پاداش مغز را به دست گیرد. این سیستم در حفظ زندگی نقش مهمی دارد زیرا فعالیت های مورد نیاز برای بقای انسان (مانند غذا خوردن و رابطه جنسی) را با لذت و پاداش پیوند می دهد. مدار پاداش در مغز شامل مناطقی است که با انگیزه و حافظه و همچنین با لذت همراه است. مواد و رفتارهای اعتیاد آور همان مدار را تحریک می کنند - و سپس آن را بار اضافی می کنند.

 

قرار گرفتن در معرض مکرر در برابر یک ماده یا رفتار اعتیاد آور باعث می شود سلولهای عصبی موجود در هسته و قشر جلوی مغز (ناحیه مغز درگیر در برنامه ریزی و اجرای وظایف) ارتباط برقرار کنند به گونه ای که زوجین چیزی را با تمایل به آن دوست دارند و به نوبه خود ما را به سمت خود سوق دهند برو دنبالش یعنی این روند ما را به ایجاد انگیزه برای جستجوی منبع لذت می برد.

 

با گذشت زمان ، مغز به گونه ای سازگار می شود که در واقع ماده یا فعالیت مورد نظر را کمتر لذت بخش می کند. در طبیعت ، پاداش ها معمولاً فقط با زمان و تلاش حاصل می شوند. داروهای اعتیاد آور و رفتارها میانبر ایجاد می کنند و مغز را با دوپامین و سایر انتقال دهنده های عصبی سرازیر می کنند. مغز ما راهی آسان برای مقاومت در برابر هجوم ندارد. به عنوان مثال داروهای اعتیاد آور ، می توانند دو تا 10 برابر مقدار دوپامین را که پاداش های طبیعی انجام می دهند ، آزاد کنند و این کار را با سرعت و اطمینان بیشتر انجام می دهند. در فردی که معتاد می شود ، گیرنده های مغز دچار غرق شدن می شوند. مغز با تولید دوپامین کمتر یا از بین بردن گیرنده های دوپامین پاسخ می دهد - تطبیقی ??شبیه به پایین آوردن صدا در بلندگو هنگام بلند شدن سر و صدا.

 

در نتیجه این سازگاری ها ، دوپامین تأثیر کمتری در مرکز پاداش مغز دارد. افرادی که دچار اعتیاد می شوند به طور معمول دریافتند که با گذشت زمان ، ماده مورد نظر دیگر به آنها لذت زیادی نمی بخشد. آنها باید بیشتر از آن را مصرف کنند تا همان دوپامین "زیاد" را بدست آورند زیرا مغز آنها اقتباس شده است - اثری که به عنوان تحمل شناخته می شود. در این مرحله ، اجبار بر عهده می گیرد. 

 

قدم های دوازده گانه و اعتیاد

برخی از نظریه پردازان معتقدند که اعتیاد به مواد ، بیماری معنوی است ، وضعیتی که ناشی از خلأ معنوی در زندگی شخص یا جستجوی اتصال است. برای افراد وابسته به شیمیایی ، مواد مخدر به خدای تقلبی خود تبدیل می شوند [32]. بنابراین ، معتادان ممکن است ناخودآگاه به دنبال برآورده کردن نیاز معنوی خود با مواد مخدر باشند. روانپزشک M. Scott Peck نویسنده کتاب The Road Less سفر یکی از بهترین توصیف های اعتیاد را به عنوان بیماری روح ارائه می دهد:

 

در بدو تولد ، انسان از مبدأ ، از خدا جدا می شود. همه ما از جدایی خود آگاه هستیم اما برخی از ما نسبت به سایرین نسبت به آن حساس هستیم. ما روحهای حساس احساس پوچی و اشتیاق می کنیم ، چیزی که بسیاری از ما از آن به عنوان "سوراخی در روح من" یاد می کنیم. ما احساس می کنیم چیزی وجود ندارد ، اما نمی دانیم این چیست. ما آرزو می کنیم که از خلاء درد در داخل رهایی یابیم ... اما در مورد اینکه چه عاملی وجودی ما را سهولت می بخشد ، گیج می شویم.

 

در فرهنگ های یهودو مسیحی غربی ، الگوهای معنوی به طور معمول خدایی را با قدرت های فوق طبیعی تصور می کنند. این خدا به عنوان کسی دیده می شود که به نمایندگی از انسان ها مدیریت ، راهنمایی ، راهنمایی یا مداخله کند. مدلهای معنوی تصور می کنند که اعتیاد به دلیل جدایی از خدا اتفاق می افتد. دلایل اخلاقی اعتیاد فرض بر این است که یک اخلاق "صحیح" مبتنی بر مجموعه خاصی از ارزشها وجود دارد. انحراف از این مقادیر منجر به اعتیاد می شود. توجه به این نکته ضروری است که کدهای اخلاقی نشانگر سیستم ارزشی یک فرهنگ خاص هستند. بنابراین ، کد اخلاقی "صحیح" از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت خواهد بود.

 

طبق الگوی معنوی ، قطع ارتباط از خدا یا قدرت بالاتر باعث اعتیاد می شود. این جدایی باعث رنج مردم می شود زیرا آنها مطابق خواست و هدایت خداوند از زندگی خودداری می کنند. بنابراین ، بهبودی شامل برقراری یا برقراری مجدد ارتباط با خدا یا قدرت بالاتر است. بارزترین نمونه رویکرد معنوی ، الکلی های گمنام (AA) و سایر گروه های 12 مرحله ای هستند. شرکت کنندگان 12 مرحله را تمرین می کنند. این 12 مرحله به افراد کمک می کند تا ارتباط معنوی خود را با قدرت بالاتر بازیابی کنند. رویکردهای "مبتنی بر ایمان" نیز وجود دارد که از جهت گیری های خاص مذهبی ناشی می شود. دعا ، مدیتیشن و مشاوره با مشاوران معنوی تکنیک هایی است که با این مدل در ارتباط است.

 

برنامه قدم های دواده گانه از ریکاوری که توسط بنیانگذاران آن تدوین شده است از یک رویکرد سه جانبه استفاده می کند: وحدت (بورس تحصیلی ، سنن و اصول برنامه) ، خدمات (جلسات صندلی ، صلاحیت ، تنظیم فضای جلسات) و بازیابی ("کار "برنامه 12 مرحله ای). برنامه بهبودی مجموعه ای از استراتژی های پیشنهادی است که مبتنی بر یک بنیاد معنوی است که به موجب آن فرد تشویق می شود به یک قدرت بیرونی بزرگتر از خود تکیه کند (قدرتی بالاتر که بسیاری از آنها خدا را صدا می کنند) ، گرچه هیچ وابستگی و اعتقادی دینی ندارد. شرط عضویت 12 مرحله ای. در حقیقت ، بنیانگذاران AA به طور خاص در یکی از فصل های ابتدایی کتاب بزرگ ("ما آگنوستیک ، خدمات جهانی جهانی") به این موضوع پرداخته و معدود تحقیقات تجربی در مورد ارتباط بین دینداری و مشارکت 12 مرحله ای این میزان را پیدا کرده اند. به نظر نمی رسد عقاید مذهبی بر مزایای حاصل از مشارکت 12 مرحله ای تأثیر بگذارد.

 

حضور در جلسه محبوب ترین و تحقیق شده ترین شکل مشارکت 12 مرحله ای است. اعضا در جلسات برای به اشتراک گذاشتن "تجربیات ، قدرت و امید" در یک محیط پذیرش شرکت می کنند. اعضای جدید امید و راهبردهای مقابله ای را از "قدیمی های با تجربه" به دست می آورند و اعضای باتجربه تر می آیند که "آن را سبز نگه دارند" (یعنی یادآوری تجارب گذشته خود در مورد مصرف مواد مخدر با گوش دادن به اعضای جدید). کمک هزینه تحصیلی با سایر افراد در حال بهبودی یکی از سنگ بنایهای بهبودی 12 مرحله ای است و با بازیابی اشخاص به عنوان یک منبع مهم و حیاتی پشتیبانی [33] اعتبار می یابد.

 

به طور کلی ، وابستگی دوازده گانه یک فرآیند چند وجهی است و ترکیبی از مؤلفه های شناختی ، رفتاری ، اجتماعی و معنوی است. این برنامه در معرض اشخاص با وضعیت مشابه (همسالان) و همچنین ایدئولوژی سازمان در مورد این افراد و مشکلات آنها قرار می دهد. اعتقاد بر این است که این مواجهه منجر به ایجاد تغییرات خاص اجتماعی و شناختی در بین اعضا می شود که به مرور زمان بر رفتار و بهزیستی آنها تأثیر می گذارد.

 

نتیجه

اصطلاحات بحث در مورد مصرف مواد مخدر و تأثیرات آن بر جامعه "میدان مینولوژی اصطلاح" را به ما ارائه می دهد. اصطلاح اعتیاد معمولاً استفاده می شود. بسیاری این اصطلاح را دوست ندارند ، زیرا می تواند نیروهای جسمی را وادار کند که فرد را از کنترل خارج کنند و می تواند یک شرایط از پیش تعیین شده فردی باشد که از محیط جدا شده باشد. تصاویر مربوط به الکل ، با تصمیماتی در مورد آنچه که در مورد این دارو باید انجام شود ، "توسط انواع مختلفی از درک ارزش تحمیل می شود." تعاریف موافق و توافق شده از آنچه که "یک معتاد" محسوب می شود ، هنوز ما را نادیده می گیرد. چنین برچسب هایی استدلال می شود ، حاشیه نشینی و ننگ است که برخی از افراد را مورد استفاده قرار می دهد و آنها را از بقیه جامعه جدا می کند ، بنابراین هرگونه نیاز به بررسی آنچه که الگوی مصرف مواد قابل قبول تلقی می شود ، برطرف می شود.

برای دریافت خدمات مشاوره روانشناختی و همچنین بستری فرد معتاد در مرکز ترک اعتیاد لطفا با مشاورین ما تماس بگیرید.